خرم اباد ب قول خواهر زادم خملات

چه خوش سعادتی تو دختر..

ببخشید تگرگ بود الان بیرونو نیگا کردم

ولی من خوشم از بارون نمیاد

واای دلت میاد..من عاشق ِ بارونم..وقتی میری زیرش..رو تو به اسمون میکنیو اون اروم اروم صورتتو نوازش میکنه و بدون اینکه بخوای ی وقت به خودت میای و میبینی که دقیقه هاست که غرق در لذت شدی از بوسه هایی که بی منت نثارت کرده..ناب ترین حس ارامش رو بهت میده..

هروقت بارونه من سرموتو شکمم میکنه مبادا مداد رنگی پایین بیاد مونا تو رمانتیکی تو

مداد رنگی؟! منکه همیشه با آغوش ِ باز از باروون استقبال میکنم..بعد از محبت پدر و مادر بی منت ترین محبت و عشق رو باروون ِ که میتوون ِ بهت بده..امتحان کن..

از خیس شدن متنفرم

خیس شدن زیر بارون به این لطیفی حس ِ خوبی ِ نه بد..

ی جا خونده بودم "باران یعنی نقطه چین تا خدا"..راست میگه..روزای بارونی به خدا نزدیکترم..چون به اون نزدیکترم میدونم جام امنتره..همین باعث میشه به ارامش برسم..خلاصه اینکه از بارون لذت ببر گلم..لحظه های بارونی لحظه های خاصی ِ..که بادرکش میتونی از زمین کنده شی..

مونا جان حسی که نسبت به بارون داری فوق العادست خیلی قشنگ بود

مرسی پارسا..

مونا آجی منم مث شما عاشق بارونم

خیلی خوب ِ شهرزادی..